سلسله مراتب کنشگری آنلاین؛ از کلیکتیویسم تا هکتیویسم
مقاله دکتر حمیدرضا کشاورز، مدیرعامل شرکت لایفوب و پژوهشگر جنبشهای اجتماعی آنلاین در شماره ۵۴ نشریه رسانه فرهنگ
جورج و لیدنر (2019) بر اساس نظریه سلسله مراتب مشارکت سیاسی میلبراث (1965) که کنشگری را به فعالیتهای «تماشاگری»، «انتقالی» و «گلادیاتوری» تقسیم می کند، چارچوبی را برای کنشگری آنلاین ارائه میدهند که با استفاده از آن، ده نوع کنشگری آنلاین و دیجیتالی را شناسایی میکنیم: کنشگری «تماشاگری» شامل «کلیکتیویسم»، «درگیرشدن و واکنش داشتن» و «اعلان و انتشار»؛ کنشگری «انتقالی» شامل «تأمین مالی الکترونیکی»، «مصرفگرایی سیاسی»، «دادخواستهای دیجیتال» و «باتیویسم» و نهایتا کنشگری «گلادیاتوری» شامل «کنشگری داده»، «افشاگری» و «هکتیویسم».
کنشگری تماشاگر آنلاین
کنشگری تماشاگر آنلاین (Online Spectator Activism)، بیشترین حجم فعالیتها و همچنین بیشترین تعداد کاربران درگیر در کنشگری آنلاین را به خود اختصاص داده (Rainie, et al., 2012; Vaast et al., 2017) و کنشگری آنها، خود در قالب سه دسته از فعالیتها دستهبندی میگردد: «کلیکتیویسم»، «درگیرشدن و واکنش داشتن» و «اعلان و انتشار».
کلیکتیویسم (Clicktivism): عبارت است از لایک کردن و تایید نمودن یک پست یا دنبال کردن یک حساب کاربری در رسانههای اجتماعی. هر کسی در هر مکانی تا زمانی که حساب رسانههای اجتماعی، رایانه، تبلت یا گوشی هوشمند و دسترسی به اینترنت داشته باشد، حتی با دانش و مهارت بسیار پایین هم میتواند از این فناوری استفاده کند، بنابراین به مهارت و امکانات بسیار کمی نیاز دارد. در حالی که لایک کردن یک پست نشان دهنده حمایت است، اما صدایی برای بیان دقیق دیدگاه های اصلی به کنشگر ارائه نمی دهد (Kavada, 2015) و به دلیل عدم صراحت و ابهام آلودگی و غیرشخصی بودن، یکی از پایینترین شکلهای تعهد و کنشگری در نظر گرفته میشود (Majchrzak, Faraj, Kane, & Azad, 2013). لذا به همین خاطر است که این نوع از کنشگری آنلاین با عنوان اسلکتیویسم (slacktivism) که به «مبارزه از زیر لحاف» معروف است نیز شناخته میشود و به فعالیتهای مجازی اطلاق میشود که در کاربر احساس رضایت کاذب از انجام عملی مثبت را برمیانگیزاند. با این حال، در سطح سازمانی، حجم زیادی از کلیکها و لایکها میتواند مشروعیت و اعتبار را به یک هدف ببخشد (Baym, 2013).
درگیرشدن و واکنش داشتن (Metavoicing): به اشتراک گذاری، بازنشر و نظر دادن در مورد یک پست در رسانههای اجتماعی اشاره دارد. برخلاف برخی که کلیکتیویسم را جزئی از این سطح میدانند اما ما سطح پایینتری را برای کلیکتیویسم قائل هستیم زیرا تفاوتهای تکنولوژیکی جزئی، مانند تفاوت بین «لایک» و «بازتوئیت» به نتایج متفاوتی منجر می شود و میزان کمتری از تلاش و تعهد را نشان می دهد(Kane, Alavi, Labianca, & Borgatti, 2014) . البته تأثیر «درگیرشدن و واکنش داشتن» به اندازه شبکههای اجتماعی شرکتکنندگان و اینکه آن شبکهها از چه کسانی تشکیل شدهاند، بستگی دارد. به عنوان مثال، اگر شبکه اجتماعی یک فرد کوچک باشد یا از کلیک گراها تشکیل شده باشد، پیام چندان دور نخواهد رفت. با این حال، اگر شبکههای اجتماعی بزرگ باشند، نه تنها پیامها دورتر میشوند، بلکه احتمال بیشتری وجود دارد که یک اینفلوئنسر بخشی از شبکه باشد. اینفلوئنسرها افرادی هستند که اعتبار یا اقتدار خاصی در شبکه های اجتماعی دارند و از این جهت مهم هستند که اگر یک اینفلوئنسر از چیزی حمایت کند، احتمالاً فالوورها نیز از آن حمایت میکنند (Katona, Zubcsek, & Sarvary, 2011).
اعلان و انتشار (Assertion): این اقدام، به تولید محتوا در رسانه های اجتماعی اشاره دارد که اعم از محتوای ویدئویی، صوتی، تصویری یا متنی می باشد. اگرچه در مقایسه با دو نوع کنشگری آنلاین قبلی، برای تولید محتوا به مهارت های بیشتری نسبت به زدن دکمه «لایک» یا «بازتوییت» کردن احتیاج داریم اما تقریباً هر کسی که دسترسی دیجیتالی دارد میتواند تولید محتوا کند و به امکانات و توانایی نسبتاً کمی برای این اقدام نیاز است. به زعم برخی، تولید محتوای کنشگران، عموما یک فعالیت کم ارزش است زیرا سازمانها و تشکیلات جنبشهای اجتماعی به ندرت از آن برای اقدامات خود استفاده می کنند و تمایل دارند به جای درگیر کردن شهروندان در ارتباطات دو طرفه، یک استراتژی ارسال پیام از بالا به پایین را اتخاذ کنند (Lovejoy, Waters, & Saxton, 2012; Macintosh, 2004)، زیرا هنگامی که تولید محتوا به جای بازنشر تشویق میشود، همیشه این امکان وجود دارد که مشارکتکنندگان از پیام اصلی و مورد نظر سازمان یا کمپین دور شوند (Selander & Jarvenpaa, 2016) .
کنشگری انتقالی آنلاین
کنشگری انتقالی آنلاین (Online Transitional Activism) بین «تماشاگر» و «گلادیاتور» قرار میگیرد. آنها به منابع و مهارتهای بیشتری نسبت به کنشگری «تماشاگر» نیاز دارند و معمولاً تأثیر قویتری دارند و در عین حال ضعیفتر از کنشگری «گلادیاتوری» هستند. کنشگری «انتقالی»، خود در قالب چهار دسته از فعالیتها دستهبندی میگردد: «مصرفگرایی سیاسی»، «دادخواستهای دیجیتالی»، «باتیویسم» و «تامین مالی الکترونیکی».
مصرفگرایی سیاسی (Political consumerism): مصرفکنندگان سیاسی از طریق عادات خرید و سبک مصرف، دیدگاههای خود را اعمال و ابراز میکنند، بدین صورت که به عنوان مثال از کسبوکاری که با نظرات آنها موافق است خرید میکنند و در عین حال شرکتهایی را که با دیدگاههای آنها تطابق ندارد را بایکوت و تحریم میکنند (Teorell, Torcal, & Montero, 2007; Newman & Bartels, 2011;Webb & Mohr, 1998). این روزها کاربران با استفاده از برنامه های کاربردی تلفن همراه همچون (2nd Vote) می توانند به سادگی درباره شرکتها تحقیق کنند و بفهمند که این شرکتها در مورد مسائل مختلف چه مواضعی دارند و پیشینه، مکان، پیشتیبان و سرمایهگذار آنها چه کسی و کجاست. لذا کنشگری آنلاین در قالب «مصرفگرایی سیاسی» به دنبال تأثیرگذاری بر موضع یا فعالیتهای سیاسی سازمانها و شرکت های تجاری است و در عین حال ارزشهای سازمانهای جنبش اجتماعی را تقویت میکند.
دادخواستهای دیجیتالی (Digital petitions): دادخواست دیجیتال غالبا به مفهوم جمعآوری امضاء الکترونیکی در قالب یک طومار و عریضه آنلاین برای درخواست از نهادهای دولتی و یا بین المللی به کار میرود که در سال 2011 توسط دولت اوباما در آمریکا ایجاد شد و به سایر دموکراسی ها مانند بریتانیا گسترش یافت. در صورت دستیابی به حداقل تعداد امضا، طومارهای دیجیتال پاسخ تضمین شده را الزامی میکند. مانند «کاخ سفید» که به شهروندان اجازه می دهد تا درخواست خود را ارسال کنند و اگر طومار ظرف 30 روز 100000 امضا جمعآوری کند، دولت موظف است که به این درخواست پاسخ دهد. البته تلاشی که روی دادخواستهای دیجیتالی صرف میشود دارای تاثیر متوسطی است، زیرا کنشگر ابتدا باید دادخواست را ایجاد کند و سپس امضاهای کافی را جمعآوری کند و این امر نهایتا فقط ضرورت پاسخ را تضمین میکند، نه آنچه که پاسخ ممکن است مستلزم آن باشد و اثربخشی بیشتر چنین اقداماتی، نیازمند ورود رسانههای اجتماعی، ارتباطات و استفاده از پنانسیلهای اینفلوئنسرهای شبکه است. لذا تأثیر این دادخواست عموما به دلیل عدم اطمینان در مورد نحوه و کیفیت واکنش دولت تا حدودی کاهش مییابد (Campbell, Lambright, & Wells, 2014)، اما به هر حال درخواست دیجیتالی، دولت را وادار به اقدام می کند و بنابراین تأثیر بیشتری نسبت به اقدامات مورد بحث قبلی دارد.
باتیویسم (Botivism): باتیویسم اصطلاحی است که توسط سِیف سَویج (Saiph Savage) در سال 2015 ابداع شد. اصطلاح «باتیویست» از ترکیب Bot و Activist به معنای ربات و کنشگر به وجود آمده و استفاده از ربات ها (اقدامات دیجیتال خودکار) را برای ارتباطات و سازماندهی جنبش اجتماعی توصیف می کند. به عنوان مثال، یک باتیویست ممکن است شرکتکنندگان را به سمت اقدامات سیاسی سوق دهد یا ممکن است به ترولینگ آنلاین در رسانههای اجتماعی پاسخ دهد (Salge and Karahanna, 2018) . یک باتیویست ممکن است فراخوانی برای اقدام صادر کند، بودجه بخواهد یا اخبار را بازنشر دهد (Savage, MonroyHernández, & Hollerer, 2016). یکی از بزرگترین نگرانیها در مورد رباتها این است که چگونه افراد اغلب بر این باورند که پستها و ریتوییتهای ربات توسط افراد واقعی ایجاد میشوند. سالژ و کاراهانا (2018) در مطالعه خود روی رباتهای کشف شده در اعتراضات ضد فساد منسالائو برزیل در سال 2013 در توییتر، دریافتند که رباتها میتوانند بازیگران اصلی در فعالیتهای سیاسی شبکههای اجتماعی باشند و این در حالی است که تعداد کمی از کاربران درک کنند که این رباتها، انسان و کاربر حقیقی نیستند. گفتنی است که راهاندازی این رباتها معمولاً به میزان زیادی از مهارتهای ویژه نیاز ندارد، زیرا کدنویسی و یا پیکربندی آنها کار نسبتا سادهای است. همچنین، باتیویستها مجازی هستند و در مقایسه با همتایان انسانی، نیاز به تلاش نسبتا کمی دارند؛ لذا به طور کلی، در مقایسه با منابع و انرژی که برای ایجاد آنها صرف میشود، ابزار قدرتمندی را در اختیار ما قرار داده و پتانسیل فوقالعادهای را ارائه میدهند.
تامین مالی الکترونیکی (E-funding): در کنشگری سنتی میتوان برای تأمین مالی یک هدف، مثلا در یک مهمانی یا همایش جمعآوری سرمایه شرکت کرد اما از نظر کنشگری آنلاین و فعالیت دیجیتال، ما تأمین مالی الکترونیکی را به عنوان استفاده از فناوری برای تأمین درآمد برای یک هدف تعریف میکنیم. تامین مالی الکترونیکی شامل طیف وسیعی از گزینههای درآمدزایی است که با فشردن دکمههای کمک مالی ساده در وبسایتهایی که کمکهای پولی مستقیم ارائه میکنند، شروع میشود. اما تامین مالی الکترونیکی فراتر از آن است و مواردی از جمله استفاده از کمک هایی که به وسیله ارزهای دیجیتال تامین میشوند( Pozzebon, Cunha, & Coelho, 2016)، کلیکهای خردهفروشی در وبسایتها که بخشی از فروش را به سازمان ارجاعدهنده میدهد، خرید آنلاین از حراجیهای آنلاین جمعآوری کمک مالی یا سایر فرصتهای فروش خلاقانه را شامل میشود (Young, 2018) ، برای سازمانهایی که تعهد کمتری نسبت به اجرای قانون دارند، هک موسسات مالی یا حسابهای مالی شخصی، باجافزارها و بدافزارهای استخراج ارز دیجیتال میتوانند منابع مالی فراوانی را فراهم کنند. ارزهای دیجیتال فرصتهای جدیدی را برای تامین مالی الکترونیکی نوآورانه و انتقال پول سریع و ناشناس فراهم میکنند که بسیار فراتر از گزینههای سنتیتر تامین مالی الکترونیکی است.
کنشگری گلادیاتوری آنلاین
کنشگری گلادیاتوری آنلاین (Online Gladiatorial Activism) تجسم یک کنش «مستقیم» است. در این سطح از کنشگری، شرکتکنندگان به دنبال تأثیرگذاری بر تغییر نیستند بلکه آنها تغییر را ایجاد می کنند. برخی از آنها بخشی از گروهها و جریانهای سازمانیافته هستند، در حالی که برخی دیگر به صورت آزاد و فردی فعالیت میکنند. فعالیت های گلادیاتوری آفلاین و سنتی بر احزاب ریشهدار سیاسی متمرکز است، اما فعالیتهای گلادیاتورهای آنلاین، لزوما حزب محور نیستند. کنشگری «گلادیاتوری»، خود در قالب سه دسته از فعالیتها دستهبندی میگردد: «کنشگری داده»، «افشاگری» و «هکتیویسم».
کنشگری داده (Data activism): یکی از شکلهای کنشگری داده، یک جنبش عمومی برای ارتقای تسلط و نفوذ فردی بیشتر بر دادههای نگهداری شده توسط دیگران است به ویژه دادههایی که سازمانهای بزرگی مانند فیسبوک، گوگل و آمازون و یا دولتها در اختیار دارند (Elmer, et al., 2015; Milan and van der Velden, 2016; Schrock, 2016) . شاخه دیگری از کنشگری داده بر اقدامات بشردوستانه تمرکز دارد که از دادههای فضای مجازی و تحلیل آنها به عنوان ابزاری ارزشمند برای کمک به انسانها و بهبود رفاه اجتماعی، متعادل کردن نابرابریهای اجتماعی، بهبود محیطزیست و مبارزه با بیعدالتی استفاده میکند Kirkpatrick, 2011)). حوزه سوم از کنشگری داده مربوط به دادههای باز است و اینجاست که ما با فعالیتهای گلادیاتوری قابل توجهی روبرو هستیم. این شاخه از کنشگری آنلاین، هنگامی که دولتها و حاکمیتهای بسته، از اشتراکگذاری دادهها خودداری میکنند و یا زمانی که دموکراسی و گردش اطلاعات با حذف دادههای باز تهدید می شود، فعال میگردد. در این راستا، داوطلبان با ساخت مخازن و به اشتراک گذاری دادهها و کپی کردن مجموعه دادههای باز از طریق اسکریپتها، رباتها یا کپی دستی دادهها، تمیزکردن و پردازش دادهها، دادههای باز را نجات داده و حفظ و ترویج میکنند(Baack 2015; Schrock, 2016). فعالان داده در واقع دادههای دولتی را برای استفاده و منافع عمومی باز میکنند که این یک اقدام مستقیم است زیرا آنها در واقع به طور مشخص کاری انجام می دهند و فقط سعی نمی کنند که بر تصمیم گیرندگان تأثیر بگذارند (Milan, et al., 2016; Schrock,2016).
افشاگری (Exposure): افشاگری، انتشار غیرمجاز اطلاعات محرمانه است که به عنوان نشت نیز توصیف می شود (Coleman, 2011). در این شاخه از کنشگریهای آنلاین، بازیگران محدود به کسانی هستند که به اطلاعات محرمانه دسترسی دارند و افشاگری اغلب نتیجه هکتیویسم است. جمعآوری اطلاعات در سازمانی انجام میشود که اطلاعات را در اختیار دارد، اگرچه اشتراکگذاری آن اطلاعات به صورت دیجیتالی ممکن است به دلیل ماهیت مجازی آن در هر جایی انجام شود و در سایتهای شبکه اجتماعی، مطبوعات یا ویکیلیکس منتشر گردد. ظهور محاسبات ابری، دسترسی از راه دور به محتوای غیرمجاز را از طریق هک و همچنین سرقت اطلاعات ورود به سیستم، آسانتر کرده است. استفاده غیرمجاز از اطلاعات توسط افراد مجاز، مانند افشای اسرار ملی ایالات متحده توسط ادوارد اسنودن نیز ابزاری برای افشای اطلاعات است.
هکتیویسم (Hacktivism): هکتیویسم، هک کردن برای دستیابی به اهداف اجتماعی یا سیاسی است (Jordan, 2002) . هکتیویست ها دولت ها، سازمان ها و یا افراد را هدف قرار می دهند. اعمال این شاخه از کنشگری آنلاین، محدود به کسانی است که مهارت های برنامهنویسی و کدنویسی دارند و لذا منابع و امکانات لازم برای کنشگری هکتیویست ها به دلیل سطح مهارت مورد نیاز و ملزومات سخت افزاری و نرم افزاری، بسیار قابل توجه است و البته نتایج و تأثیر بالقوه اقداماتشان بسیار زیاد است و ممکن است بر دولت ها، شهروندان و صنعت و تجارت در سطوح فردی، سازمانی و ملی تأثیر بگذارد (Coleman, 2011). لذا برخلاف بسیاری از اشکال دیگر کنشگری آنلاین که به دنبال تأثیرگذاری بر افراد و سازمان ها هستند، هکتیویسم کنش مستقیم را در بر می گیرد. تلاشهای اولیه هکتیویستها مانند تلاشهای پیرامون جنگ در کوزوو در دهه 1990، که گاهی اوقات به عنوان اولین جنگ آنلاین توصیف میشود، هر روز بیشتر از گذشته، فناوری اطلاعات را وارد عرصه سیاسی کرده است، زیرا شرکتکنندگان تراژدیها، اخبار، تبلیغات و افشاگریها را به اشتراک میگذاشتند، در حالی که هکرها به طور مستقیم خدمات را مخدوش میکردند و از ارائه خدمات جلوگیری مینمودند (Denning, 2001). هکتیویستها به سه دسته تقسیم میشوند که ما از آنها به عنوان «تروریستهای سایبری»، «هکرهای مدنی» و «هکرهای میهنپرست» یاد میکنیم(Dahan, 2013; Denning, 2001; Johnson and Robinson, 2014; Sauter, 2013). تروریسم سایبری اقدامی است که از طریق هک و سایر اقدامات مستقیم از طرف گروههایی همچون داعش انجام میشود که شامل انتشار ویروسها و بدافزارها و تخریب وبسایتها است (Goode, 2015). نوع دوم هکتیویستها شامل هکرهای مدنی است، گروههایی که بهطور آزادانه سازماندهی شدهاند و اقداماتی مانند ساخت و بهروزرسانی سیستمهای دیجیتال را با اهداف بشردوستانه و برای کمک به جامعه و به روشی قانونی انجام میدهند (Hunsinger and Schrock, 2016). در نهایت، هکتیویستهای میهن پرست تلاشهای خود را بر کشورهای دشمن و شهروندان آنها متمرکز میکند (Dahan, 2013). این دسته از کنشگران آنلاین، تحت حمایت دولت نیستند، اگرچه ممکن است خود را قادر به انجام کارهایی بدانند که دولت نتواند؛ آنها ملیگرا هستند و خود را در قامت یک «شبه نظامی سایبری» میبینند (Green, 2016).
جمع بندی
همانطور که مرور سلسله مراتب کنشگری آنلاین نشان داد، افراد مختلف بر اساس مهارتها، قابلیتها، پتانسیلها، اعتبار و نفوذ، منابع مالی و امکانات سختافزاری و نرمافزاریشان، هر یک میتوانند به سهم خود نقشهای مختلفی را در کارزارها، کمپینها و جنبشهای اجتماعی آنلاین ایفا نمایند و تاثیرات کیفی و کمی متفاوتی را از خود بر جای گذارند. البته کنشگری اجتماعی آنلاین هنوز در مراحل ابتدایی حیات خود است یا شاید اکنون نوجوانی پرخاشگر است اما در دوران کوتاه خود، در مقایسه با کنشگری اجتماعی آفلاین و سنتی در گذشته، از مسیر بیسابقهای برخوردار بوده و نتایج بیشتری را به ارمغان آورده است. لذا در جامعه ایرانی که کنشگری آفلاین و میدانی با چالشها و محدودیتهایی همراه است، فهم این امر که یک کنشگر آنلاین در کجای فرآیند یک کارزار و جنبش اجتماعی ایستاده و نقش هر چند کوچک او چه تاثیری شگرفی در رسیدن به مقصود در بستر شبکههای اجتماعی آنلاین دارد، بسیار قابل تامل است.
لینک مقاله در مجله رسانه فرهنگ
منابع:
- Baack, S. (2015). Datafication and empowerment: How the open data movement re-articulates notions of democracy, participation, and journalism. Big Data & Society, 2(2),
- Baym, N. K. (2013). Data not seen: The uses and shortcomings of social media metrics. First Monday, 18(10).
- Campbell, D. A., Lambright, K. T., & Wells, C. J. (2014). Looking for Friends, Fans, and Followers? Social Media Use in Public and Nonprofit Human Services. Public Administration Review, 74(5), 655–663.
- Coleman, G. (2011). Hacker Politics and Publics. Public Culture, 23(3 65), 511–516.
- Dahan, M. (2013). Hacking for the Homeland: Patriotic Hackers Versus Hacktivists. In International Conference on Information Warfare and Security; Reading (pp. 51–VII)
- Denning, D. E. (2001). Activism, hacktivism, and cyberterrorism: The Internet as a tool for influencing foreign policy. Networks and Netwars: The Future of Terror, Crime, and Militancy, 239, 288.
- Elmer, G., Langlois, G., & Redden, J. (2015). Compromised Data: From Social Media to Big Bloomsbury Publishing USA.
- George, J., Leidner, D. (2019). From Clicktivism to Hacktivism: Understanding Digital Activism. Baylor University, Information and Organization, Volume 29, Issue 3.
- Goode, L. (2015). Anonymous and the Political Ethos of Hacktivism. Popular Communication, 13(1), 74–86.
- Green, K. (2016). People’s War in Cyberspace: Using China’s Civilian Economy in the Information Domain. Military Cyber Affairs, 2(1).
- Jordan, T. (2002). Activism!: Direct Action, Hacktivism and the Future of Society. Reaction
- Kane, G. C., Alavi, M., Labianca, G. (Joe), & Borgatti, S. P. (2013). What’s Different About Social Media Networks? A Framework and Research Agenda. MIS Quarterly, 38(1), 275–304.
- Katona, Z., Zubcsek, P. P., & Sarvary, M. (2011). Network Effects and Personal Influences: The Diffusion of an Online Social Network. Journal of Marketing Research, 48(3), 425–443.
- Kavada, A. (2015). Creating the collective: social media, the Occupy Movement and its constitution as a collective actor. Information, Communication & Society, 18(8), 872–886.
- Kirkpatrick, R. (2011). Data Philanthropy: Public & Private Sector Data Sharing for Global Resilience | United Nations Global Pulse.
- Lovejoy, K., Waters, R. D., & Saxton, G. D. (2012). Engaging stakeholders through Twitter: How nonprofit organizations are getting more out of 140 characters or less. Public Relations Review, 38(2), 313–318.
- Majchrzak, A., Faraj, S., Kane, G. C., & Azad, B. (2013). The Contradictory Influence of Social Media Affordances on Online Communal Knowledge Sharing. Journal of Computer Mediated Communication, 19(1), 38–55.
- Milan, S., & van der Velden, L. (2016). The Alternative Epistemologies of Data Activism. Digital Culture & Society, 2(2).
- Milbrath, L. (1965). Political Participation: How and Why Do People Get Involved in Politics? (1st ed.). Chicago: Rand McNally.
- Pozzebon, M., Cunha, M. A., & Coelho, T. R. (2016). Making sense to decreasing citizen eParticipation through a social representation lens. Information and Organization, 26(3), 84–99.
- Rainie, L., Smith, A., Schlozman, K. L., Brady, H., & Verba, S. (2012). Social media and political engagement. Pew Internet & American Life Project, 19.
- Salge, C. A. D. L., & Karahanna, E. (2018). Protesting Corruption on Twitter: Is It a Bot or Is It a Person? Academy of Management Discoveries, 4(1), 32–49.
- Savage, S. (2017, January 12). Fighting Online Trolls with Bots.
- Savage, S., Monroy-Hernández, A., & Hollerer, T. (2016). Botivist: Calling Volunteers to Action using Online Bots. Microsoft Research. Retrieved from https://www.microsoft.com/enus/research/publication/botivist-calling-volunteers-to-action-using-online-bots.
- Selander, L., & Jarvenpaa, S. L. (2016). Digital Action Repertoires and Transforming a Social Movement Organization. MIS Quarterly, 40(2), 331–352.
- Vaast, E., Safadi, H., Lapointe, L., & Negoita, B. (2017). Social media affordances for connective action – an examination of microblogging use during the Gulf of Mexico oil MIS Quarterly.
- Young, Amber Grace. (2018). Using ICT for social good: Cultural identity restoration through emancipatory pedagogy. Information Systems Journal, n/a-n/a.